دشت پنهاور پر شده بود از اسب و سرباز و ارابه و جنگ تن به تن و گریز. نبرد در همه جا به سود سربازان کوروش پیش میرفت. فقط مصریان در گوشهای همچنان پایداری میکردند. آنها که از هر کمکی دور مانده بودند با سپرهای پهن از جان خود دفاع میکردند. کوروش دلاوری و پایداری آنها را ستود و دلش به حال آنها سوخت که این چنین خود را نه در راه میهن که برای کرزوس به کشتن میدهند.
آنگاه کوروش فرمان داد تا سربازانش از حمله دست بکشند و از نبرد دوری کنند. سپس جارچیان به فرمان کوروش چنین فریاد برآوردند که آیا سربازان مصری گرفتارشده میخواهند همچنان برای بیغیرتهایی که آنها را رها کرده و از میدان نبرد گریختهاند، جان خود را فدا کنند؟ یا بیآنکه از آوازهی نیکشان برای چنین دلاوری ستودنی کاسته شود، از این خودکشی گروهی دست بکشند؟
سربازان مصری پاسخ دادند: آیا با چنین وضعیتی ممکن است ما را از سربازان دلاور به شمار آورند؟ کوروش پاسخ داد: آری، برای اینکه شما سربازانی هستید که از جای خود حرکت نکردهاید و هنوز نبرد میکنید. شما میتوانید بدون تحمل ننگ رها کردن همپیمانان گریختهی خود، سلاح خود را تسلیم کنید و به جرگهی همپیمانهایی بپیوندید که مایل هستند شما را به جای کشتن، رهایی ببخشند.
مصریان پرسیدند: اگر ما در زمرهی دوستان تو درآییم، چه کاری را به ما خواهی سپرد؟ کوروش گفت: به شما نیکی میکنیم و شما نیز حرمت ما را در دل نگه دارید. گفتند: چه نیکی؟ کوروش گفت: تا هنگامیکه در جنگیم دو برابر آنچه از دشمنان ما دریافت میکردید به شما میپردازیم و پس از برقراری صلح، به آنها که بخواهند در خدمت ما بمانند، زمین خواهیم داد تا زندگی آسودهای برای خود فراهم کنند.
مصریان شرطهای کوروش را پذیرفتند و فقط درخواست کردند که آنها را به جنگ با کرزوس وادار نکنند. پس از پایان جنگ، کوروش زمینهایی به ایشان بخشید و شهرهایی برای آنها ساخت که به شهر مصریان شناخته شدند. کسانی که سر تسلیم به کوروش فرود آوردند، به آبادانی آن مرز و بوم پرداختند و از راه کشاورزی برای خود و فرزندانشان، زندگی آبرومندی فراهم کردند.
برگرفته از : کوروشنامه، کتاب هفتم، فصل اول
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۵ساعت 21:25 توسط حسن سالاری |
کوروششناسی...
ما را در سایت کوروششناسی دنبال می کنید
برچسب : کوروش,ستودن,دلاوری,دشمن,بخش,دوم, نویسنده : fkoroshshenasi8 بازدید : 360 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 12:34